این یادداشتها با موضوع قرارداد جمع آوری شده است.
هدف از جمع آوری این یادداشتها، نگارش مقالهای کوتاه در باب مقایسه قرارداد سلطه و قرارداد اجتماعی هابز و روسو است.
منبع یادداشتبرداری:
هابز, ت. (۱۳۸۹). لویاتان (نسخه ۶). (س. ب. مکفرسون, تدوين, & ح. بشیریه , مترجم) نشر نی.
—-
هابز معتقد است که آدمیان «طبعا دوستدار آزادی و سلطه بر دیگراناند». او چنین توضیح میدهد که هدف و خواست غایی انسانها ایجاد محدودیت برای خودشان از منظر گونهای دوراندیشی درباره حفاظت از خودشان به منظور داشتن یک زندگی رضایتبخشتر است. هابز علل این خواست را وضعیت جنگ محنت بار در زمانی است که قدرت مشخصی که بیم و ترس در آنان ایجاد کند وجود نداشته باشد. بکاریا در توضیح خاستگاه مجازات و حق جزا به همین امر به گونهای دیگر اشاره میکند. او میگوید که مردم برای رهایی از تهدید مداوم جنگ و به منظور بهره مندی از آزادی و صلح بخشی از آزادی خود را فدا میکنند.
هابز از ضرورت وجود قدرتی سخن میگوید که ما را در وضعیت ترس از مجازات قرار میدهد و به این ترتیب عدالت و انصاف و ترحم در مجموع انجام آنچه برای خود میپسندیم برای دیگران، بدون وجود آن قدرت به طور «طبیعی» از انسان سر نخواهد زد. به این ترتیب او معتقد است که «عهد و پیمانها بدون شمشیر تنها حرفاند و به هیچ روی توان تأمین امنیت آدمی را ندارند.
به بیان هابز، بدون وجود قدرت مذبور، هر کس در حد امکان.و استعداد خود به استفاده از قدرت خود در برابر دیگران خواهد پرداخت.
به گفته هابز، همچنان که غارت و چپاول به کار و پیشه ای در قبایل و خاندانهای کوچک تبدیل شده و غنایم بیشتر موجد احترام و آبروی بیشتر بوده است، دولتشهرها و ممالک امروز نیز تنها قبایل بزرگتری هستند که به همان شیوه به واسطه گسترش متصرفاتشان کسب افتخار میکنند.
هابز در مبحث تکوین دولت استدلال مشابهی با روسو دارد. بدان صورت که آحاد جامعه موجد اراده عمومی است. در نظریه هابز آحاد جامعه خود را در کس یا مجمعی از کسان یگانه میکنند. چنان که او توضیح میدهد «من حق خود به حکومت بر خویشتن را به این شخص و یا به این مجمع از اشخاص وامیدارم و همه اعمال او را بر حق و جایز میدانم، به این شرط که تو نیز حق خود را به او واگذار کنی و به همان نحو تمام اعمال وی را برحق و جایز بدانی». چنین وحدتی را هابز دولت و یا به لاتین CIVITAS میخواند.
این تکوین همان لویاتان «یا خداوند میرایی است که آدمیان در سایه اقتدار خداوند جاویدان، صلح و آرامش و امنیت خویش را به او مدیون هستند».
هابز دولت را چنین تعیرف میکند: «دولت (در مقام تعریف) عبارت است از شخصی که جمع کثیری از آدمیان به موجب عهد و پیمان با یکدیگر خودشان را یک به یک مرجع اعتبار و جواز اعمال او ساختهاند تا اینکه او بتواند تمامی قوا و امکانات همه آنها را چنانکه خود مقتضی میبیند، برای حفظ آرامش و امنیت و حراست عمومی به کار بگیرد.
-